7 کشف بزرگ تاریخ علم به یاری ضمیر ناخودآگاه
به گزارش مجله انجمن دعوت، وقتی خواب هستیم، ضمیر ناخودآگاه ما می تواند بر روی مسائلی کار کند که فکر خودآگاه ما قادر به حل آن ها نیست. بیشتر افرادی که با جدول کلمات متقاطع به عنوان تفریح زمان خالی خود دست و پنجه نرم نموده اند، خوب می دانند که گاهی یک چرت کوتاه، چقدر می تواند به پیدا کردن جواب ها یاری کند! اما دست غیب خواب همواره در حد حل جدول همراه بشر نبوده، بلکه گاهی منجر به اکتشافات علمی بزرگی در تاریخ شده است!
1. کشف جدول تناوبی مندلیف (Discovery of the Periodic Table)
دیمیتری مندلیف Dmitri Mendeleev در پی یافتن راهی منطقی برای سازماندهی و طبقه بندی عناصر شیمیایی جدولش بود و این مساله مدت ها فکر او را درگیر نموده بود! در سال 1869 به منظور طبقه بندی عناصر، نام هر عنصر را به همراه ویژگی های آن بر روی کارت هایی یادداشت کرد. مندلیف آشکارا می دید که وزن اتمی مشخصه ای مهم در عناصر است، اما نمی توانست الگویی منطقی بر اساس این مشخصه را برای عناصر جدولش پیدا کند! او پس از ساعت ها بازی با کارت ها، متوجه شد که به الگویی خاص نزدیک شده است، اما همانطور که کارت ها را جابه جا می کرد، پایان پشت میز خوابش برد!
زمانی که از خواب بیدار شد، متعجب و مشتاق متوجه شد که ضمیر ناخودآگاهش کار نیمه تمام او را دنبال نموده است و حال می توانست چیدمان منطقی ای از عناصر را ایجاد کند!
او بعدها نوشت:
بازگشت به لیست
2. کشف تکامل در سایه انتخاب طبیعی (Discovery of Evolution by Natural Selection)
آلفرد راسل والاس Alfred Russel Wallace زیست شناس، کاوشگر، جغرافی دان و مردم شناس بریتانیایی بود که بیش از هر چیز به علت کشف فرایند انتخاب طبیعی مستقل از چارلز داروین، مشهور است. او طی مطالعات خود به برزیل و آسیای جنوب شرقی سفر کرد و طی همین سفرهای تحقیقاتی هم گونه های مختلف در موقعیت های جغرافیایی متفاوت را ثبت می کرد.
در طی یکی از همین تحقیقات، راسل والاس سعی داشت که تفاوت های مشاهده شده در گونه ها را با توجه به جدا شدن آن ها به علت موانع جغرافیایی درک کند و بداند که چگونه گونه های تازه می توانند در چنین شرایطی پدید آیند، اما علارقم کوشش های بسیار هیچ پاسخی پیدا نکرد! تا اینکه در سال 1858، رویایی را به علت توهم ناشی از یک تب مشاهده کرد که نوید بخش کشف تکامل در سایه انتخاب طبیعی از طریق ناخودآگاه بود!
بازگشت به لیست
3. کشف ساختار بنزن و شیمی آروماتیک (Discovery of the Structure of Benzene and Aromatic Chemistry)
آگوست ککوله August Kekulé کسی بود که بر روی نحوه چینش اتم های بنزن کار می کرد، و همین تحقیق هم چلشی سخت و غیرقابل انعطاف پیش روی او بود، چراکه نسبت اتم های کربن و هیدروژن در بنزن با آن چیزی که در سایر ترکیبات هیدروکربنی دیده می شد، کاملا متفاوت بود. تا اینکه در یک شب سرد در سال 1865 که در اتاق خود مشغول کار بر روی همین موضوع بود به خواب فرو رفت!
در خواب اتم ها پیش روی او می رقصیدند و به تدریج به شکل یک مار مرتب شدند، سپس مار اتمی ککوله چرخی زد و دم خود را گاز گرفت. در اعماق همین رویا تصویر ماری که دم خود را گاز گرفته، جلوی چشمان او می رقصید تا اینکه از خواب بیدار شد. بعد از این رویای عجیب آگوست ککوله به این نتیجه رسید که شاید مولکول های بنزن بتوانند به شکل حلقه هایی از اتم های کربن چیده شوند و همانند سایر هیدروکربن ها ساختاری خطی نداشته باشند!
بازگشت به لیست
4. کشف هزاران ایده تازه در ریاضیات (Thousands of New Mathematical Ideas)
اگرچه سرینیواسا رامانوجان Srinivasa Ramanujan در سال 1920 درگذشت اما ایده ها و حدس های او در زمینه هایی متنوعی ازجمله توابع بیضوی و نظریه اعداد (که تقریباً همگی درست بودند!) از زمان خودش جلوتر بود!
به همین دلیل گادفری اچ. هاردی Godfrey H. Hardy ریاضیدان برجسته دانشگاه کمبریج که با رامانوجان همکاری داشت، اذعان داشت که اگر استعداد در ریاضیات قابل نمره دهی از 0 تا 100 بود، خود او شایسته نمره 25، جی ای لیتل وود J.E. Littlewood نمره 30، دیوید هیلبرت David Hilbert نمره 80 و سرینیواسا رامانوجان نمره 100 بود.
جالب است بدانید که رامانوجان ادعا می کرد که الهه هندوای به نام Namagiri در رویاهای او ظاهر می گردد و اثبات های ریاضیاتی را به او نشان می دهد!
رامانوجان یکی از رویاهایش را این گونه تعریف می کرد:
بازگشت به لیست
5. ناخودآگاه و کشف روش علمی (Discovery of the Scientific Method)
رنه دکارت René Descartes فیلسوفی است که بیشتر چارچوب های روش علمی مدرن را ساخته است. یکی از خطوط فکری اصلی او شک و تردید (مذهب شک) بود، به این معنی که هر چیزی جای شک دارد تا زمانی که اثبات گردد!
به طور کلی چهار اصل دکارت برای روش علمی عبارتند از:
- هرگز چیزی را به عنوان حقیقت محض نپذیرید تا زمانی که همه شک های حول آن موضوع رَد گردد.
- برای ارائه راه حلی مناسب، مسائل را به بخش های زیادی که ممکن و ضروری است، تقسیم کنید.
- افکار و ایده ها باید مرتب شوند، از ساده ترین موارد آغاز گردد و به شکلی صعودی و گام به گام به سمت پیچیده ترین موارد سوق پیدا کند!
- شماره امور باید چنان کامل و بازدید مسائل چنان کلی و جامع باشد که مطمئن شوید که چیزی از نظر دور نمانده و فراموش نشده است!
جالب استب دانید که دکارت ادعا داشت که اساس کشف روش علمی را در رویاهای خود در 10 نوامبر 1619 دیده است.
بازگشت به لیست
6. کشف انتقال سیگنال ها به شکل شیمیایی (Nerves Transmit Signals Chemically)
اتو لوی Otto Loewi در سال 1903 اذعان داشت که سیگنال های عصبی احتمالاً با استفاده از دستورالعمل های شیمیایی منتقل می شوند، اما اثباتی برای ادعا خود نداشت! تا اینکه در سال 1920 لووی چاره مساله خود را در رویایی شبانه یافت و نیمه شب با هیجان از خواب بیدار شد و یادداشت هایی در خصوص رویای خود نوشت. اما زمانی که صبح از خواب بیدار شد نه رویای شب قبل خود را به یاد داشت و نه می توانست یادداشت های شبانه خود را بخواند! درواقع رویای او در خصوص آزمایشی بود که اتو برای اثبات ایده خود از آن استفاده می کرد و در طول روز دائما با آن کلنجار داشت!
اتو لوی شب بعد دوباره همان مساله را در خواب دید! بنابراین پس از این رویاها بود که او بالاخره تحقیقات بر اساس رویای خود را انجام داد و نتیجه کار خود را در سال 1921 منتشر کرد؛ او ثابت کرد که سیگنال دهی در سیناپس ها همان طور که قبلا پیش بینی نموده بود به شکل شیمیایی انجام می گردد. جالب است بدانید که در سال 1936 این مرد بزرگ برای کارهایی که در خواب به اثبات رسانده بود، جایزه نوبل پزشکی را دریافت کرد.
بازگشت به لیست
7. ناخودآگاه و فسیل ماهی (The Fossil Fish)
لوئیس آگاسیز Louis Agassiz برجسته ترین متخصص دنیا در زمینه ی شناخت گونه های مختلف ماهی (هم فعلی ها و هم منقرض شده ها) بود. در یکی از این تحقیقات به مدت دو هفته در کوشش برای درک ساختار فسیل یک ماهی خاص بود، اما پیشرفتی حاصل نشد!
به همین دلیل همسر آگاسیز در خصوص چگونگی حل این مساله از طریق او در قالب رویاهای شبانه نوشته است:
لوئیس به مدت دو هفته در کوشش بود تا از فسیل یک ماهی بر روی تخته سنگی که در خانه نگهداری می کرد، رمزگشایی کند. اما به نتیجه ای نرسید و خسته و گیج کارش را کنار گذاشت و سعی کرد آن را از فکرش دور کند. چند روز بعد، شبی از خواب بیدار شد و ادعا کرد در حالی که خواب بوده، ماهی خود را با تمام ویژگی های از دست رفته و کاملاً بازسازی شده، دیده است. اما پس از بیدار شدن، زمانی که خواست بازسازی های رویای خود را به تصویر بکشد از فکرش پرید. با این وجود، او همچنان به تحقیقات خود ادامه دارد و سعی کرد درکی از فسیل ماهی پیدا کند. اما باز هم نتیجه ای حاصل نشد!
شب بعد لوئیس دوباره ماهی را دید، ولی زمانی که بیدار شد مثل قبل از تصویر از حافظه اش محو شده بود. پس از آن و در شب سوم لوئیس تصمیم گرفت که این بار مجهز به رخت خواب برود و همراه خود قلم و کاغذی برد تا به محض بیدار شدن چیزهایی که دیده بود را نقاشی کند! حدس او درست بود و نزدیک به صبح، ماهی دوباره در خواب او ظاهر شد! با اینکه لوئیس در ابتدا گیج شده بود اما با استفاده از دانش جانورشناسی خود سعی کرد هر آنچه که دیده بود را به تصویر بکشد. بنابراین در تاریکی کامل، ماهی را روی کاغذ کنار تخت خود طراحی کرد!
او صبح روز بعد از تماشا ویژگی هایی که در طرح شبانه اش کشیده بود شگفت زده شده بود؛ با عجله به اتاق کار خود رفت و با استفاده از کتب راهنما بخش هایی از سنگ فسیل را تراشید و شکل کلی فسیل ماهی از دل سنگ در معرض دید او نهاده شد. نتیجه به معنی واقعی کلمه شگفت انگیز بود، چراکه تصویر حاصل از ناخودآگاه با فسیل روی میز مطابقت داشت و این دانشمند حتی پیروز شد که به راحتی این ماهی را طبقه بندی کند.
بازگشت به لیست
جمع بندی
به یاد داشته باشید که اگر خودآگاه با دقت نظر به داده هایی دقیق دسترسی داشته باشد، آنگاه ضمیر ناخودآگاه بسیار قدرتمند وارد میدان خواهد شد و همانند فرشته نجاتی مساله پیش روی شما را به سمت پاسخ هل خواهد داد. چراکه ضمیر ناخودآگاه می تواند در هنگام خواب، داده ها را به خوبی پردازش و درک کند و همانطور که دیدید بعضی از بزرگترین اکتشافات علمی تاریخ گواهی بر این موضوع است!
منبع: Famous Scientists
منبع: دیجیکالا مگ